شهدایی که قبل از شهادت، سنگسار شدند!دردآورترین لحظه کار ما زمانی بود که برایمان مجروحان سوخته می آوردند. ما باید پوست آنها را برمی داشتیم و هر روز نسج های مرده را تمیز می کردیم، - بعد زخم آنها را یا پانسمان می کردیم یا در آب و نمک یا دستگاه مخصوص می گذاشتیم. یادم هست طلبه جوانی را آوردند که سوخته بود. او را از شب تا صبح در سایت سوختگی خواباندیم. فقط می گفت: یا حسین، یا اباعبدالله، سوختم! به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: دختران امدادگر، دختران پرستار، دختران جنگ و جبهه و جهاد. خاطرات مینا کمایی، امدادگر روزهای دفاع مقدس، عجیب خواندنی و تأثیرگذار است. هرچند هر کسی دلش را ندارد کتاب خاطراتش را بخواند. چون این خاطرات پر است از مجروحانی که در اوج درد و رنج، به شهادت می رسند، اعضای بدن شان را از دست می دهند، قطع نخاع می شوند و. کتاب دختران اُ. پی. دی درباره همین روزها و همین صحنه هاست؛ خاطرات مینا کمایی، زنی آبادانی از روزهای پرتلاطم دوران دفاع مقدس (از سال 1359تا 1364). ماجرای اُ. پی. دی هم برمی گردد به مردم آبادان. بین آنها، بیمارستان شرکت نفت امام خمینی معروف شده بود به اُ. پی. دی به همین جهت هم کارکنان آن را بچه های اُ. پی. دی صدا می زدند. در دوره جنگ، مینا کمایی همراه جمعی از دوستان امدادگرش به بیمارستان امام خمینی (ره) شرکت نفت می رود و آموزش می بیند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |