قلب هایی که از پروفسور جهانی ورکانه تپش می گیرندپروفسور ورکانه ای یا همان پسر بچه پرشر و شور روستایی و چوپان پس از سه سال کارِ شب تا صبحی و صبح تا شبی، کارستانش ختم به نتیجه می شود و قلب، قلبی مصنوعی با نبض های شماره دار و مرتب نواختن می گیرد و یک جهان به پای علقه به انسانیت و جهد و تلاشش می ایستند. - خبرگزاری فارس-همدان: از پروفسور می نویسیم، پروفسوری که عدد سجلش را خوب نمی دانیم و شهرت به سال رسیده اش را دوش به دوش 80 و خرده ای می پنداریم؛ حالا توفیری هم ندارد سال کمتر و بیشترش! هرچند هر چه بیشتر باشد دنیا بیشتر مستفیض می شود که وزنه ای آنچنانی را روی دور دوار خود گردانده و کیفور شده. آری دیگر، کیفور شده چون پروفسور را چند دوری مهمان زمین و زمان کرده و نام و نشان و آوازه اش را عهده دار شده و یحتمل کم نیاورده، همین اول کاری دستمریزادی حواله کره خاکی دهیم و دوباره باب گفت و شنود را معطوف پروفسور کنیم. پروفسور که می خوانیم یا می شنویم، بی اختیاری فخر می شویم و شکوه سراسر وجودمان را می گیرد حالا اگر بدانیم پروفسور اهل همین کاشانه است و سال های دور کنجی در همین حوالی نفس سر داده و زیست ساده روستایی را تمرین کرده که هیچ بال پرواز در می آوریم و شوق سوسوکنان از سر و رویمان می ریزید. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |