توهم وحشتناک دختر معتاد!دیگر به آخر خط رسیده بودم، به طوری که از خودم متنفر بودم؛ مواد مخدر همه چیز را از من گرفته بود تا این که حتی نفهمیدم به پرتگاه طبقه چهارم منزلمان رفته بودم و قصد خودکشی داشتم که . به گزارش خراسان، دختری 23ساله که با حضور نیروهای انتظامی از مرگ نجات یافته بود، درباره قصه زندگی خود به مددکار کلانتری طبرسی شمالی گفت: در خانواده ای ششنفره به دنیا آمدم؛ سه برادر دارم و تکدختر خانواده هستم. پدرم در شرکت خودروسازی کارگر بود. در کودکی اوضاع زندگی خوبی داشتم. برادرانم همه از من بزرگتر بودند و من تهتغاری شیرین زبانی بودم که تا دیپلم درس خواندم اما دانشگاه نرفتم. از اول برادرانم خیلی نسبت به من سختگیر بودند. آن ها همیشه می گفتند: ما غیرتی هستیم. در واقع پدر و مادرم در خانه هیچ کاره بودند و فقط برادرانم حق داشتند. برادرانم یک تعمیرگاه خودرو اجاره کرده بودند و در آن کار می کردند؛ کارشان هم خوب گرفته بود. آن ها خانه و خودروهای مجلل خریدند تا این که برادر بزرگم ازدواج کرد. من که خواهر نداشتم رابطه خوبی با زن داداشم (آرزو) داشتم و با او درددل می کردم وهمه جا با هم بودیم و چیزی ازهم مخفی نمی کردیم. همه چیز خوب بود تا این که یک روز برادرم سراسیمه به خانه ما آمد و درباره آرزو سوالاتی کرد و گفت: چند روز است که آرزو خانه را ترک کرده و ر برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |