گریان و سرگردان !خیابان ها را که یکی یکی رد می کردیم به سال 84 بر می گشتم وقتی اینجا دانشجو بودم و روی بیلبورد و نقاشی های دیواری عکس جوانی باابهت با ابروانی پیوسته و چشمانی درشت می دیدم که در جبهه بین همسنگرانش مشغول صحبت بود. - به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، یک بار از یکی از دوستان کرمانی پرسیدم؛ چقدر کرمونی ها به این شهید علاقه دارن، سرباغ ملی، تو دانشگاه و روی دفترچه هایی که برای کنگره بهمون دادن این عکسه بود، لبخند زد و گفت؛ آره خب عکس حاج قاسم سلیمانیه! شهیدم نشده! آن آشنایی با حاج قاسم رفته رفته بیشتر شد و تا به شب پرحادثه بغداد رسیدیم. امشب اما خیابانها پر از عکسها و دست خطهای حاج قاسم است، مردم کرمان از مغازه دارها و خانه ها گرفته تا شهرداری و دستگاههای دولتی هر عکس ریسه ای بسته بود یا پرچمی آویزان کرده بود یا پوستری چسبانده بود . خیابان ها اغلب چراغانی بود، حتی اگر میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها هم مصادف نشده بود با سالگرد حاجی باز جا داشت چراغانی شود چون در چهره مردم شور و حماسه و افتخار و غرور داشتن چنین مردی می چربید به غم سنگین رفتنش! حوالی میدان قائم ماشین را کنار زدیم و با 2 خانم دیگر و یک آقا راهی بیمارستان شهید باهنر شدیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |