ماجرای یک شکایت عجیب!وقتی همسرم در نیمه شب شال و کلاه کرد تا با دوستانش بیرون برود، به او این اجازه را ندادم چرا که فرزندان خردسالمان در خانه تنها بودند؛ اما او که قصد جدایی از مرا دارد و درخواست مهریه و نفقه نیز داده است، بار دیگر از من به جرم توهین شکایت کرد چرا که مدعی است شوهر پاک نمی خواهد و. . به گزارش خراسان، مرد 30 ساله ای که در پی شکایت همسرش به مرکز انتظامی احضار شده بود، در حالی که اشک ریزان بیان می کرد زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم از او جدا شوم، درباره شکایت عجیب همسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: من و آناهیتا به دنبال یک آشنایی خیابانی با هم ازدواج کردیم. آن زمان من ثروت زیادی داشتم و از سوی دیگر نیز پدرم که اوضاع مالی بسیار خوبی دارد، مرا حمایت می کرد؛ اما من جوانی خوشگذران بودم و مدام در پارتی ها و دورهمنشینی های دوستانه و مختلط شرکت می کردم. در این شرایط آناهیتا هم پا به پای من کنار بساط های مشروب خوری می نشست و مانند من محرم و نامحرم نمی شناخت. با ثروتی که داشتم روزهای خوشی را در کنار آناهیتا می گذراندم و به چیزی جز تفریح و لذت های آنی نمی اندیشیدم. خلاصه 2 سال بعد از این ماجراها، تازه فهمیدم که معتاد شده ام و بدون موادمخدر و قرص های روانگردان نمی توانم به زندگی ادامه دهم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |