ادیبستان «تابناک»؛ بیست و چهارمـــل و نسب در گردش دوران، زر استهر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است دود اگر بالا نشیند کســـر شــأن شــعـله نیستجای چشم ابرو نگیرد چون که او بالاتر است ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیستروی دریا، خس نشیند، قعر دریا گوهر است شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی می کنندپس چرا انگشت کوچک لایق انگشــــتر است آهن و فولاد از یک کوره می آید برونآن یکی شمشیر گردد، دیگری نعل خر است کــــره اسـب، از نجابت از پـس مــــادر رود کــــره خــر، از خــریت پیش ِپای مــــادر است کاکـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نکردزلف، از افتادگی قابل به مشک و عنبر است پادشه، مفلس که شد چون مرغ بی بال و پر استدائماً خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است سبزه پامال است در زیر درخت میوه داردختر هر کس نجیب افتـاد ،مفت شوهر است صائبا! عیب خودت گو، عیب مردم را مگوهر که عیب خود بگوید، از همه بالا تر است حکایت تاریخی با مرگ طغرل سلجوقی، آلپ ارسلان نیز پس از آگاهی از این رویداد، از خراسان رهسپار ری شد و در دامغان قتلمش را شکست داد و وی به هنگام فرار از اسب به زیر افتاد و در دم جان سپرد و پادشاهی سلجوقیان از آن آلپ ارسلان شد. راوندی، آلپ ارسلان را پادشاهی با هیبت، خوبروی، ورزیده و دلاور توصیف می کند که تیر او هرگز به خطا نمی رفت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |