راز حاج حسین در منظومه اربعین هاحاج حسین همدانی با سیمای نورانی و محاسن و موی سفید و ابروان یکی در میان سفید؛ خط و خطوط عمیق رازگونه، چشمانی با هاله ای از اشک و قامتی با معنای ایستادگی آمده بود، - خبرگزاری فارس-همدان: محاسن و موی سفید و ابروان یکی در میان سفید؛ خط و خطوط عمیق رازگونه، چشمانی با هاله ای از اشک و قامتی با معنای ایستادگی. رختِ مشکی و کوله ای به دوش و ره هموار و بادیه دراز؛ قدم به قدم بیابان و سینهِ خاک، لحظه به لحظه زمزمه بی قراری خواهرانه و گلایه های دخترانه. این تمام او بود در راه بهشت؛ تصویری که دوباره و دوباره زیر آبی یکدست آسمان و روی سینهِ خاک منعکس می شد. تمام او بده و بستان عاشقانه بود، داد و ستدی که از شام تا کوفه به درازا کشیده و عاشورا از پس عاشورا و اربعین از پس اربعین به او رسیده بود. تمام او، اشکی بود که یقه دلش را گرفته و بی قراری هایی که به دلش سنجاق شده بود؛ تمام او در هوایی که بوی کربلا می داد پر بود از زینب(س)، رازی بود با زینب در منظومه اربعین ها. تمنای شهادت در سرزمین طف فرمانده را می گویم، فرمانده ای که چراغ خاموش بادیه به بادیه طی طریق می کرد تا به دیدار فرمانده برسد و سفره دل باز کند و شرح ماوقع بدهد از دفاع حرم، از غوغای عملیات های کربلای 4 و 5 و از تب و تاب شیربچه های همدانی در عملیات مرصاد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |