نامش نِجات است؛ جراح پلاستیک اما ناجیِ فرهنگی کشورشبی که نجات پیدا کرد، به فکر فرو رفت ایده ای که نه تنها یک بار بلکه بارها تکرار شد و ادامه دارد، نامش نجات است و جراح پلاستیک اما دوستدار کتاب و اکنون ناجی فرهنگی کشور. - خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی در یک شب سردِ زمستانی کنار شومینه نشسته بود و در فکر فرو رفت، بازی نور قرمزی که هر لحظه پررنگ تر می شد بالای سقف خودنمایی می کرد، چشمش را که برگرداند دید در قسمت پشت لباسش آتش گرفته، دستش را به سمت لباسی که در آتش می سوخت برد، آتش فواره می زد و داغ و سوزان بود. با سروصدای به وجود آمده اهل خانه شتاب زده به کمکش آمدند و با پاشیدن آب و هر چه در توان داشتند آتش را خاموش کردند، او فکر می کرد دستش تقریبا کباب شده؛ دستی که سال ها وظیفه طبابت را برعهده داشت، اما اینطور نبود او تقریبا نجات پیدا کرده بود و به خیر گذشت. کمی که بهتر شد به خاطر آورد که دو سالی است که در فکر انجام کاری خیر است، اقدامی ماندگار و موثر، اما عملی نشد، شاید این آتش جرقه ای برای عملی کردن این نیت باشد. *عاشق کتاب بود کتابخانه ساخت آرزویش ساخت مدرسه بود چرا که بهترین خاطراتش به دوران راهنمایی که در مدرسه داراب ساری مشغول تحصیل بود برمی گردد، اوقات فراغتش را با خواندن کتاب های مختلف کتابخانه مدرسه پر می کرد و تقریبا حس کنجاوی اش اغنا می شد، از آنجا عاشق کت برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |