شراره های آتش بر پیکر نیمه جان زاگرسبا فرا رسیدن تابستان، هر روز شاهد رقص بلوط در میان شعله های آتش هستیم در حالیکه دستانمان تهی است؛ در این خزان تابستانه و خودسوزی اهریمن وار، - ناله و مویه تنها چیزیست که از دست ساکنان زاگرس برمی آید. با فرا رسیدن تابستان، هر روز شاهد رقص بلوط در میان شعله های آتش هستیم در حالیکه دستانمان تهی است؛ در این خزان تابستانه و خودسوزی اهریمن وار، ناله و مویه تنها چیزیست که از دست ساکنان زاگرس برمی آید، ناله از ظلمی که بر محیط زیست مان می رود و سرزمین مان را از آنچه که هست، فقیرتر می کند. آتش در کم لطفی مردم و بی رمقی برخی مسئولان، روز به روز شعله ورتر می شود و زبانه های آن مرزهای بیابان زایی را درمی نوردد؛ این شعله های شلاقی از جرقه ای نامعلوم، از یک ضیافت و دورهمی در جنگل، هوس کباب دودی و چای زغالی، یک پُک سیگار یا حتی رها شدن یک بطری نوشیدنی و هزاران شاید دیگر شروع می شود و ناگهان از سر و کول درختان بینوا بالا می رود و دردناک ترین صحنه های سوختن را به نمایش درمی آورد؛ این صحنه دراماتیک سال هاست در جنگل های کشور تکرار می شود و چشم ها به دیدن آن عادت کرده اند؛ این نمایش مرگ هر روز جلوی دیدگان فرزندان زاگرس اکران می شود و عناوین مثبت و منفی و محدودیت سن وسال هم در آن جایی ندارد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |