روایتی کسانی که با نه گفتن و نه شنیدن مشکل دارندمرد بهت زده آدم ها را نگاه می کند، اما نمی بیندشان. سرش گیج می رود. پسر جوان با گونه های گل انداخته وعینک دودی بالای سر از جلویش رد می شود. چرا راه رفتن و حرکاتش کند به نظر می رسد انگار یک فیلم اسلوموشن نگاه می کند. - مرد بهت زده آدم ها را نگاه می کند، اما نمی بیندشان. سرش گیج می رود. پسر جوان با گونه های گل انداخته وعینک دودی بالای سر از جلویش رد می شود. چرا راه رفتن و حرکاتش کند به نظر می رسد انگار یک فیلم اسلوموشن نگاه می کند. مرد دیگری یک لیوان آب طالبی خنک را جلوی رویش سر می کشد. قطرات آب طالبی هزارچکه می شود و رویش می ریزد. چشمانش را می مالد آیا درست می بیند. خدایا چقدر حالش بد است. سعی می کند آب دهانش را قورت دهد، اما دهانش چنان خشک شده که به هم چسبیده. توی خیابان یک پسر بچه به تکه ساندویچ نیم خورده اش گاز می زند. بوی هوس انگیز سوسیس بندری به مشامش می خورد و یادش می آورد تا چه حد گرسنه است. به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: همه اینها را می بیند، اما مغزش نمی گذارد این صحنه ها را درک کند چند دقیقه ای می گذرد و یادش می آید، چکار کرده که حال و روزش این جوری شده. همین الان به پیشنهاد دوستی که از او خواست تا کارش را رها کند و با او در کاری که تازه راه انداخته شریک شود، پاسخ مثبت داده. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |