روایت یک شکنجه در «وقتی خوابم تعبیر شد»در بین سربازان عراقی، یکی از سربازها که بیشتر از همه مرا زده بود تا مرا دید بغضش ترکید و شروع کرد به گریه. به طرفش رفتم. دست روی شانه اش گذاشتم. - اوسرش را روی شانه ام گذاشت و طوری گریه کرد که گریه اش دیگران را هم تحت تاثیر قرار داد. به گزارش ایسنا، کتاب وقتی خوابم تعبیر شد نوشته مریم چگینی در 216 صفحه و با شمارگان 200 نسخه توسط انتشارات سرو موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس منتشر و راهی بازار نشر شده است. موضوع این کتاب که در هشت فصل به رشته تحریر درآمده است، روایتی است از زندگی آزاده و جانباز مرحوم شهاب رضایی مفرد و رنجی که در هشت سال زمان اسارت و بعد از آزادی از اسارت کشیده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: در بین سربازان عراقی، یکی از سربازها که بیشتر از همه مرا زده بود تا مرا دید بغضش ترکید و شروع کرد به گریه. به طرفش رفتم. دست روی شانه اش گذاشتم. او سرش را روی شانه ام گذاشت و طوری گریه کرد که گریه اش دیگران را هم تحت تاثیر قرار داد. با همان بغض و هق هق گریه گفت: من به تو خیلی بد کردم. به قدری در مورد شماها به ما توصیه کرده بودند که حتی حاضر بودیم شما را بکشیم؛ اما به مرور فهمیدیم که درباره شما اشتباه کردیم. اجازه نداشتیم تغییر روش بدهیم؛ چون همه ما تحت نظر بودیم و مدام کنترل می شدیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |