چرا امام حسین(ع) رقیه(س) را با خود به کربلا برد؟«دخترک آرام خود را روی خاک ها جلو کشید و مقابل سر پدر زانو زد. انگشتانش موهای امام را نوازش می کرد. همه آن ها که تماشایش می کردند، قصری را در مردمک چشمانش دیدند که حسین(ع)، - گروه زندگی- فاطمه زهرا نصراللهی: دخترک فوری به طرف عمه دوید، خود را به چادر خانم زینب(س) چسباند و با چشمان اشک آلود گفت: عمه! یادت هست یک روز گفتی، خدا همه دنیا را به خاطر ما آفریده؟ خانم زینب(س) گفت: آری عمه جانم یادم هست . دخترک دوباره پرسید: وقتی همه دنیا مال کسی باشد یعنی او امیر است مگر نه؟ رباب جلوتر آمد و با نوازش گونه هایش گفت: آری عزیز دلم، پدر تو امیر همه عالم است. دخترک اما دست بردار نبود و دو مرتبه پرسید: بچه ها می گفتند امیر باید در قصر زندگی کند، در کاخ بزرگ. پس چرا ما قصر نداریم؟! هیچ کس جوابی برای سوال رقیه (س) نداشت. به کربلا رسیده بودند که دخترک وقت را غنیمت شمرد و برای هم کلام شدن با پدر پیش قدم شد. آهسته از امام پرسید: بابا! تو قرار است امیر شوی؟ امام آغوشش را باز کرد و گفت: تو دوست داری من امیر شوم؟ رقیه گفت: آری می گویند در شام قصر بزرگی است. امام گفت: دوست داری قصر بزرگی داشته باشی که هیچ وقت خراب نشود؟ که هر چه بخواهی فوری برایت حاضر شود؟ هر چه قشنگی است در قصرت باشد؟ دخترک گفت: آری می خواهم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |