حضرت روح الله و دلتنگی اش برای مصطفی چمرانسید احمد آقا دست به گوشی می شود. به اویی که پشت خط در مقر ستاد جنگ های نامنظم گوش به فرمان است، می گوید به مصطفی چمران بگویید امام دلتنگش است زود به تهران برگردد. - جی پلاس-منصوره جاسبی: مرد بودند. مرد رفتن نه ماندن و در جا زدن، میز و صندلی، مقام و ریاست پاگیرشان نکرده بود. آرامش را میان بچه ها می دیدند همان هایی که خواب راحت دنیا را به مراقبت از مرزها ترجیح داده بودند. چمران هم یکی از همان ها بود. برایش فرقی نداشت نماینده مردم پایتخت باشد در مجلس شورای اسلامی یا وزیر دفاع یا حتی نماینده امام. او یک خصوصیت داشت. کار برای رضای خدا. حالا می خواست این رضایت در سفر باشد یا در حضر که برای چمران انگار همه رضایت ها در سفر رقم خورده بود. یک روز به قصد تحصیل در بهترین دانشگاه های بین المللی راهی ینگه دنیا می شود و روزی دیگر برای سر و سامان دادن به جنبش امل و پا به پای لبنانی ها جنگیدن به بیروت می رسد و ماه ها بعد به کشورش باز می گردد تا خادمی باشد برای این مردم. کردستان او را به خود می خواند و چندی بعد، دفاعی که هشت سال به طول می انجامد و چمران در همه این روزها بی قرار است، بی قرار بچه هایی که باید سامانشان دهد برای جنگیدن. او چریک است و چریک تربیت می کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |