ساعت ناخوش امتحاناتساعت ها مثل سکه های تازه از قلک درآمده از دستش سر می خورند و پخش زمین می شوند. به خودش می آید و می بیند هرکدام جایی گم و گور شده اند. ساعت های عزیز گرانبها پودر می شوند و از بین می روند؛ - ساعت ها مثل سکه های تازه از قلک درآمده از دستش سر می خورند و پخش زمین می شوند. به خودش می آید و می بیند هرکدام جایی گم و گور شده اند. ساعت های عزیز گرانبها پودر می شوند و از بین می روند؛ هیچی به هیچی. دوباره شروع می کند به شمردن، انگار که بخواهد حساب کند آخر سر چند سکه برایش مانده و با آن می تواند چه کار کند. تا شب هنوز دو سه ساعتی مفید وقت دارد. اگر نیم ساعت هم برای شام و استراحت بگذارد، بعدش دوباره می تواند بکوب بنشیند به خواندن. قهوه هم بخورد، شب زنده داری اش حداقل دو ساعتی تمدید می شود. به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: با این حساب و کتاب ها نفس راحتی می کشد و دلش کمی قرص می شود اما از آنجا که خیلی وقت ها بین برنامه ریزی و عمل به آن دره ای پرنشدنی وجود دارد، وقتی به خودش می آید که می بیند ساعت ها را همچون تنها سکه های ارزشمندی که در جیب داشته هدر داده و حالا دست خالی مانده است. صبح امتحان برای خیلی ها همینجور است؛ دست خالی و نادم. پشیمان از اینکه چرا بیشتر نخوانده و وقت را تلف کرده است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |