هوا دو نفره بود و او تنها رفت!داستان شب خوابید و صبح بیدار نشد، حداقل برای ما قصه آشنایی است. در بهترین حالت آن را به سعادت کسی که خواب یومیه اش را با خواب ابدی طاق زده است؛ - نسبت داده و مرگش را بهترین نوع از اشکال مرگ ها قلمداد کرده ایم. مرگی بدون درد و خونریزی و در کمال آرامش ! اما اینکه چرا جوان 35 ساله ای مبتلا به مرگی حتی از نوع بهترین هایش می شود؛ جای تامل دارد. فرزین پورمحبی - طنزپرداز شاید این آرامش، نتیجه آرامشی بعد از یک طوفان بوده، مثلا محصول دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی و نوعی از پا افتادگی و خستگی اما به ظاهر در فضایی آرام. راستی کمر مرد را چه چیزی بود که می شکست؟ هر چه بود و نبود، این شکستن، دل های ما را شکست. بگذریم؛ این را هم می گذاریم به حساب دست گلچین روزگار که گل های با صفا را امان نمی دهد و البته خوش اقبالی و عاقبت به خیری علیرضای عزیز در نحوه مرگش. مرگ حق است و در عین حال، حق گرفتنی و مطالباتی از این دست که یک مرکز درمانی؛ فرق درد قلب و دل درد را بداند؛ خواستی است، معمولی و ستاندنی. شاید با اندکی توجه و کمی وجدان کاری، امروز قلبی نمی ایستاد و خانواده ای اینگونه، آه و فغانی -و چه بسا لعنی- نمی فرستاد. راستی؛ این هم که حدیثی است تکراری! روز قبل دردی ترا فرا می گیرد و به بیمارستان می روی و می گویند طوری نیست؛ اما همان شب، دقیقا همان طوری برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |